جدول جو
جدول جو

معنی ظاهر گشتن - جستجوی لغت در جدول جو

ظاهر گشتن
آشکار گشتن، نمایان شدن
کنایه از تحقق یافتن، ظاهر شدن
تصویری از ظاهر گشتن
تصویر ظاهر گشتن
فرهنگ فارسی عمید
ظاهر گشتن
ظاهر شدن
تصویری از ظاهر گشتن
تصویر ظاهر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاضر گشتن
تصویر حاضر گشتن
آماده شدن، حضور یافتن، حاضر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاغر گشتن
تصویر لاغر گشتن
لاغر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
پدیدار شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
آشکار گشتن، نمایان شدن
کنایه از تحقق یافتن
فرهنگ فارسی عمید
آشکار شدن نمایان گشتن، سهیستن پیدا گشتن وغستن هوختن هوخیدن در جمع آفتابی شدن ظاهر گردیدن بنگرید به ظاهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
Surface, Appear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pojawić się, pojawiać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
प्रकट होना , सतह पर आना
دیکشنری فارسی به هندی
להופיע , להופיע
دیکشنری فارسی به عبری
ปรากฏ , ปรากฏขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
উপস্থিত হওয়া , উদিত হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی